تعاملات ديرينه شيعيان ايران و لبنان
تعاملات ديرينه شيعيان ايران و لبنان
تعاملات ديرينه شيعيان ايران و لبنان
نويسنده: سيد مرتضي مفيدنژاد
مهاجرت علماي لبنان و تأثير آن بر فرهنگ تشيع در ايران
وقتي که تعريف واژه جبل عاملي را در ويکي پديا - دانشنامه آزاد - جستجو مي کنيم، در بخشي از توضيح آن آمده است: «بسياري از روحانيون و اهالي اين منطقه، به دليل آزارهاي حکومت عثماني از آنجا به ايران و عراق آمده اند (مانند محقق کرکي و شيخ بهايي)».
اين مسئله که يکي از رويدادهاي مهم تاريخ اهالي جبل عامل تلقي مي شود، از بستر و عواملي برخوردار است که توجه به آن اهميت دارد. حال پرسش اين است که چه عواملي سبب مهاجرت گروه بزرگ و شاخصي از علماي شيعه منطقه جبل عامل به ايران شد و تأثيرات فرهنگي آنها بر فرهنگ تشيع، به ويژه در جامعه صفوي، تا چه حد بود؟ نوشتار حاضر در پي آن است تا به اختصار پاسخ اين پرسش ها را از نظر بگذراند.
تعداد بسياري از اين علما جبل عامل را به قصد ايران ترک کردند. درباره برگزيده شدن ايران براي مقصد از سوي اين علما بايد به اين موضوع اشاره کرد که با رسميت يافتن مذهب تشيع در ايران عصر صفوي، جنب و جوشي در عرصه فرهنگ تشيع در داخل سرزمين ايران به وجود آمد که نگارش، ترجمه و تدريس منابع اصيل فکر شيعه را تقويت و تسريع بخشد و توجه علماي شيعه بسياري از کشورهاي مسلمان همسايه را به خود جلب کرد. بر همين اساس علماي منطقه جبل عامل مساعد ديدن شرايط و اوضاع در ايران، اين سرزمين را براي مهاجرت و فعاليت خود مساعد و مناسب ديدند. پادشاهان صفوي نيز که به دنبال کسب مشروعيت و به دست آوردن سلطه و قدرت خود به وسيله علما بودند کوشيدند به اين مهاجرت کمک کنند. البته اين مسئله در دوره هر کدام از پادشاهان صفوي نيز شدت و ضعف داشت. با همه اين احوال شيخ علي بن عبدالهادي، معروف به محقق کرکي يا محقق ثاني، نخستين فقيه عرب بود که در دوره صفويه به ايران وارد شد. شيخ زين الدين، ديگر فقيه شاخص عرب، نيز در زمان شاه اسماعيل اول به ايران آمد و بر منصب شيخ الاسلامي و قضاوت هرات نشست. پس از آن در دوران سلطنت شاه طهماسب صفوي اين توجه به علماي جبل عامل دو چندان شد و بدين ترتيب سير مهاجرت نيز فزوني يافت. «علاوه بر موارد مذکور، وجود يک شبکه خانوادگي مشخص و پيوندهاي خويشاوندي آشکار ميان عالماني که در آغاز مشاغل مذهبي شان مايل به اقامت در محل هاي سکونت خويشاوندشان در ايران بودند و همچنين در مرحله بعد پيوندهاي زناشويي پديد آمده ميان شماري از اين خانواده ها از جمله عوامل ديگري بودند که الگوهاي مهاجرت را تحت تأثير قرار مي دادند؛ به عنوان نمونه خانواده عبدالعلي ها از روستاي کرک نِه، خانواده عبدالصمدها از (جُبا)، شهيدي ها( نوادگان محمد بن حسن بن شهيدي ثاني) از جُبا و خانواده حُرّ از مشقره. مهاجرت اين خانواده ها الگويي را نشان مي دهد که در آن مهاجرت هسته خانواده، مهاجرت خويشاوندان پدري و مادري را تشويق کرده است».(1) البته در کنار اين مهاجرت از منطقه جبل عامل بايد تصريح کنيم که منابع تاريخي معتبر از اين مسئله حکايت مي کنند که بي شک تعدادي از عالمان برخوردار از دانش ورزيده در تعاليم اسلامي، در دوران مهاجرت عاملي ها به ايران وجود داشتند. اما نمي توان آنها را در زمره فقيهان طراز اول شيعه اثني عشري قرار داد. افزون بر اينکه گرايش فلسفي و عرفاني بسياري از حکما و علماي ايراني بر صبغه و اصولي آنها مي چربيد و اگر تفقهي هم انجام مي شد، پراکنده و منفرد بود.
اعلام مذهب اماميه اثني عشري به منزله مذهب رسمي امپراتوري صفوي از سوي شاه اسماعيل مبنايي شد تا گسترش، آموزش و سازماندهي اصول و عقايد تشيع بيش از پيش مد نظر قرار گيرد. اما اگر قرار بود که تشيع مذهب رسمي اين امپراتوري باشد، به ناگزير بايد معلم هايي براي ابلاغ و تبليغ اين مذهب، و فقهايي براي تعيين و اجراي احکام آن وجود مي داشتند و در آن ايام چنين معلم ها و فقهايي به ندرت در خود ايران يافت مي شدند؛ يعني تعدادشان کافي نبود. البته گروه هاي کوچک شيعي در خراسان، عراق و جاهاي ديگر بودند، ولي رجال شهرهاي بزرگي که به خدمت صفويه در آمده بودن به رغم رواج گسترده در ميانشان، عمدتا شيعي مذهب نبودند. مهاجرت علماي جبل عامل نيز بر همين اساس بود و محقق کرکي، در جايگاه پيش قدم و يکي از چهره هاي شاخص اين جريان، تأثيرات عمده و عميقي از خود بجاي گذاشته است، به طوري که او را مروج شيعه و مجدد دين در قرن دهم خوانده و تحکيم اساس تشيع را در ايران آغاز صفوي از او دانسته اند، ضمن اينکه بزرگ ترين مقام کشور بعد از سلطان نيز به او رسيد. پس از محقق کرکي بستگان، خويشاوندان و شاگردان او نيز، که در حکومت صفوي روي کار آمدند، همان مسير فکري و عملي را دنبال کردند. البته بايد نيز به اين نکته نيز توجه کرد که اين مطالبه و خواستن به سوي تعالي و توجه هر چيز بيشتر فرهنگ تشيع در جامعه ي ايران وجود داشت و همين مسئله تعامل و تأثيرپذيري علماي جبل عامل و توده هاي مردمي جامه را راحت تر کرد. «به هر حال با حضور علماي شيعه ي اين منطقه، خصوصا از سال هاي مياني دوره ي حکومت تهماسب صفوي به بعد، حوزه علميه کاشان توسعه و گسترش روزافزون پيدا کرد و اندک زماني بعد حوزه ي علميه ي اصفهان تاسيس شد و روز به روز بر فعاليت خود افزود؛ تا آنجا که بسياري از مراکز و حوزه هاي علميه ي شيعه را در خارج از ايران تحت الشعاع قرار داد و بر روند فعاليت هاي علمي در ايران تأثير گذاشت».(2)
افزون بر همه ي اين موارد، علماي شيعه با به دست گرفتن مناصب دولتي مهم، بسياري از سياست ها و عملکرد پادشاهان صفوي را تعديل کردند و با نفوذ بر آنها از برخي فعاليت هاي غلطشان جلوگيري نمودند. از آن جمله مي توان به تأثيرگذاري محقق کرکي بر بعضي از تصميمات شاه تهماسب و همچنين شيخ بهايي بر شاه عباس صفوي اشاره کرد.
نفوذ و توسعه ي انديشه ي ولايت فقيه را هم مي توان از جمله دستاوردهاي مهم علماي جبل عامل به شمار آورد، به گونه اي که پادشاه خود را نايب فقيه مي دانست. «نقش علماي جبل عامل در نهضت ترجمه ي ميراث شيعي به زبان فارسي نيز از اثرات مهم اين گروه بر فرهنگ شيعه در ايران است و از اين زاويه، ايشان را در انتقال دستاوردهاي فقهي و اعتقادي شيعه به زبان فارسي، سهيم مي دانند، به عنوان مثال علي بن حسين زواوي، شاگرد برجسته ي محقق کرکي، هشت اثر اعتقادي شيعه را به فارسي ترجمه مي کند، از جمله «کشف الغمه» را به ترجمه مي سپارد و اين در زماني است که تمامي حرکت هاي فرهنگي در شهرهاي ايران، با نظارت و اشراف عام محقق کرکي، صورت مي گرفت؛ يا شيخ بهايي (رساله اماميه) را، که منسوب به امام رضاست، ترجمه مي کند يا به تأليف جامع عباسي به زبان فارسي مشغول مي شود».(3) «بنابر آنچه که اشاره شد و شواهد موجود تاريخي مي توان اين گونه استنباط نمود که نقش علماي مهاجر جبل عامل در دوره ي صفويه و تأثير آنان در نشر تشيع و علوم وابسته به آن در ايران به هيچ وجه نمي توان ناديده گرفت. به عقيده ي مورخ معاصر و شيعه شناس لبناني، سيد حسن الامين، اگر علماي جبل عامل به داد پادشاهان صفويه نرسيده بودند، گرايش اين سلسله به مسلک علياللهي و غلاه شيعه حتمي بود و در آن صورت سرنوشت ايران امروز از لحاظ مذهبي جز اين بود که هست».(4) هر چند بايد گفت که وجود مردم مسلمان و جوياي حقيقت در ايران و علاقه ي بسيار آنها به علما اين سير را سرعت و شدت بخشيد.
وقتي که تعريف واژه جبل عاملي را در ويکي پديا - دانشنامه آزاد - جستجو مي کنيم، در بخشي از توضيح آن آمده است: «بسياري از روحانيون و اهالي اين منطقه، به دليل آزارهاي حکومت عثماني از آنجا به ايران و عراق آمده اند (مانند محقق کرکي و شيخ بهايي)».
اين مسئله که يکي از رويدادهاي مهم تاريخ اهالي جبل عامل تلقي مي شود، از بستر و عواملي برخوردار است که توجه به آن اهميت دارد. حال پرسش اين است که چه عواملي سبب مهاجرت گروه بزرگ و شاخصي از علماي شيعه منطقه جبل عامل به ايران شد و تأثيرات فرهنگي آنها بر فرهنگ تشيع، به ويژه در جامعه صفوي، تا چه حد بود؟ نوشتار حاضر در پي آن است تا به اختصار پاسخ اين پرسش ها را از نظر بگذراند.
مهاجرت علما به ايران؛ چرايي و چگونگي
تعداد بسياري از اين علما جبل عامل را به قصد ايران ترک کردند. درباره برگزيده شدن ايران براي مقصد از سوي اين علما بايد به اين موضوع اشاره کرد که با رسميت يافتن مذهب تشيع در ايران عصر صفوي، جنب و جوشي در عرصه فرهنگ تشيع در داخل سرزمين ايران به وجود آمد که نگارش، ترجمه و تدريس منابع اصيل فکر شيعه را تقويت و تسريع بخشد و توجه علماي شيعه بسياري از کشورهاي مسلمان همسايه را به خود جلب کرد. بر همين اساس علماي منطقه جبل عامل مساعد ديدن شرايط و اوضاع در ايران، اين سرزمين را براي مهاجرت و فعاليت خود مساعد و مناسب ديدند. پادشاهان صفوي نيز که به دنبال کسب مشروعيت و به دست آوردن سلطه و قدرت خود به وسيله علما بودند کوشيدند به اين مهاجرت کمک کنند. البته اين مسئله در دوره هر کدام از پادشاهان صفوي نيز شدت و ضعف داشت. با همه اين احوال شيخ علي بن عبدالهادي، معروف به محقق کرکي يا محقق ثاني، نخستين فقيه عرب بود که در دوره صفويه به ايران وارد شد. شيخ زين الدين، ديگر فقيه شاخص عرب، نيز در زمان شاه اسماعيل اول به ايران آمد و بر منصب شيخ الاسلامي و قضاوت هرات نشست. پس از آن در دوران سلطنت شاه طهماسب صفوي اين توجه به علماي جبل عامل دو چندان شد و بدين ترتيب سير مهاجرت نيز فزوني يافت. «علاوه بر موارد مذکور، وجود يک شبکه خانوادگي مشخص و پيوندهاي خويشاوندي آشکار ميان عالماني که در آغاز مشاغل مذهبي شان مايل به اقامت در محل هاي سکونت خويشاوندشان در ايران بودند و همچنين در مرحله بعد پيوندهاي زناشويي پديد آمده ميان شماري از اين خانواده ها از جمله عوامل ديگري بودند که الگوهاي مهاجرت را تحت تأثير قرار مي دادند؛ به عنوان نمونه خانواده عبدالعلي ها از روستاي کرک نِه، خانواده عبدالصمدها از (جُبا)، شهيدي ها( نوادگان محمد بن حسن بن شهيدي ثاني) از جُبا و خانواده حُرّ از مشقره. مهاجرت اين خانواده ها الگويي را نشان مي دهد که در آن مهاجرت هسته خانواده، مهاجرت خويشاوندان پدري و مادري را تشويق کرده است».(1) البته در کنار اين مهاجرت از منطقه جبل عامل بايد تصريح کنيم که منابع تاريخي معتبر از اين مسئله حکايت مي کنند که بي شک تعدادي از عالمان برخوردار از دانش ورزيده در تعاليم اسلامي، در دوران مهاجرت عاملي ها به ايران وجود داشتند. اما نمي توان آنها را در زمره فقيهان طراز اول شيعه اثني عشري قرار داد. افزون بر اينکه گرايش فلسفي و عرفاني بسياري از حکما و علماي ايراني بر صبغه و اصولي آنها مي چربيد و اگر تفقهي هم انجام مي شد، پراکنده و منفرد بود.
تأثير هجرت علما بر فرهنگ تشيع در ايران
اعلام مذهب اماميه اثني عشري به منزله مذهب رسمي امپراتوري صفوي از سوي شاه اسماعيل مبنايي شد تا گسترش، آموزش و سازماندهي اصول و عقايد تشيع بيش از پيش مد نظر قرار گيرد. اما اگر قرار بود که تشيع مذهب رسمي اين امپراتوري باشد، به ناگزير بايد معلم هايي براي ابلاغ و تبليغ اين مذهب، و فقهايي براي تعيين و اجراي احکام آن وجود مي داشتند و در آن ايام چنين معلم ها و فقهايي به ندرت در خود ايران يافت مي شدند؛ يعني تعدادشان کافي نبود. البته گروه هاي کوچک شيعي در خراسان، عراق و جاهاي ديگر بودند، ولي رجال شهرهاي بزرگي که به خدمت صفويه در آمده بودن به رغم رواج گسترده در ميانشان، عمدتا شيعي مذهب نبودند. مهاجرت علماي جبل عامل نيز بر همين اساس بود و محقق کرکي، در جايگاه پيش قدم و يکي از چهره هاي شاخص اين جريان، تأثيرات عمده و عميقي از خود بجاي گذاشته است، به طوري که او را مروج شيعه و مجدد دين در قرن دهم خوانده و تحکيم اساس تشيع را در ايران آغاز صفوي از او دانسته اند، ضمن اينکه بزرگ ترين مقام کشور بعد از سلطان نيز به او رسيد. پس از محقق کرکي بستگان، خويشاوندان و شاگردان او نيز، که در حکومت صفوي روي کار آمدند، همان مسير فکري و عملي را دنبال کردند. البته بايد نيز به اين نکته نيز توجه کرد که اين مطالبه و خواستن به سوي تعالي و توجه هر چيز بيشتر فرهنگ تشيع در جامعه ي ايران وجود داشت و همين مسئله تعامل و تأثيرپذيري علماي جبل عامل و توده هاي مردمي جامه را راحت تر کرد. «به هر حال با حضور علماي شيعه ي اين منطقه، خصوصا از سال هاي مياني دوره ي حکومت تهماسب صفوي به بعد، حوزه علميه کاشان توسعه و گسترش روزافزون پيدا کرد و اندک زماني بعد حوزه ي علميه ي اصفهان تاسيس شد و روز به روز بر فعاليت خود افزود؛ تا آنجا که بسياري از مراکز و حوزه هاي علميه ي شيعه را در خارج از ايران تحت الشعاع قرار داد و بر روند فعاليت هاي علمي در ايران تأثير گذاشت».(2)
افزون بر همه ي اين موارد، علماي شيعه با به دست گرفتن مناصب دولتي مهم، بسياري از سياست ها و عملکرد پادشاهان صفوي را تعديل کردند و با نفوذ بر آنها از برخي فعاليت هاي غلطشان جلوگيري نمودند. از آن جمله مي توان به تأثيرگذاري محقق کرکي بر بعضي از تصميمات شاه تهماسب و همچنين شيخ بهايي بر شاه عباس صفوي اشاره کرد.
نفوذ و توسعه ي انديشه ي ولايت فقيه را هم مي توان از جمله دستاوردهاي مهم علماي جبل عامل به شمار آورد، به گونه اي که پادشاه خود را نايب فقيه مي دانست. «نقش علماي جبل عامل در نهضت ترجمه ي ميراث شيعي به زبان فارسي نيز از اثرات مهم اين گروه بر فرهنگ شيعه در ايران است و از اين زاويه، ايشان را در انتقال دستاوردهاي فقهي و اعتقادي شيعه به زبان فارسي، سهيم مي دانند، به عنوان مثال علي بن حسين زواوي، شاگرد برجسته ي محقق کرکي، هشت اثر اعتقادي شيعه را به فارسي ترجمه مي کند، از جمله «کشف الغمه» را به ترجمه مي سپارد و اين در زماني است که تمامي حرکت هاي فرهنگي در شهرهاي ايران، با نظارت و اشراف عام محقق کرکي، صورت مي گرفت؛ يا شيخ بهايي (رساله اماميه) را، که منسوب به امام رضاست، ترجمه مي کند يا به تأليف جامع عباسي به زبان فارسي مشغول مي شود».(3) «بنابر آنچه که اشاره شد و شواهد موجود تاريخي مي توان اين گونه استنباط نمود که نقش علماي مهاجر جبل عامل در دوره ي صفويه و تأثير آنان در نشر تشيع و علوم وابسته به آن در ايران به هيچ وجه نمي توان ناديده گرفت. به عقيده ي مورخ معاصر و شيعه شناس لبناني، سيد حسن الامين، اگر علماي جبل عامل به داد پادشاهان صفويه نرسيده بودند، گرايش اين سلسله به مسلک علياللهي و غلاه شيعه حتمي بود و در آن صورت سرنوشت ايران امروز از لحاظ مذهبي جز اين بود که هست».(4) هر چند بايد گفت که وجود مردم مسلمان و جوياي حقيقت در ايران و علاقه ي بسيار آنها به علما اين سير را سرعت و شدت بخشيد.
پي نوشت ها :
1. عصمت رمضاني مشکاتي، «تأثير مهاجرت علماي جبل عامل بر فرهنگ و انديشه ي ديني ايرانيان» نشريه ي پژوهشي، آموزشي و اطلاع رساني مرکز تحقيقات دانشگاه امام رضا (ع)، ش16 الي 19 (پاييز1383 تا تابستان 1384).
2. همان.
3. سيد عباس صالحي، «کندوکاوي در مهاجرت علماي جبل عامل به ايران در عصر صفوي»، نشريه پژوهشي آموزشي اطلاع رساني مرکز تحقيقات دانشگاه امام صادق(ع)، ش63 و64.
4. عصمت رمضاني، مشکاتي، همان.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}